شاید ما هم از پدر و مادرهایی باشیم که وقتی کودکمان می خواهد کاردستی مدرسه اش را بسازد با تندی با او برخورد می کنیم و یک چیزی هم به معلمش می گوییم. و بعد با جمله معروفمان کارمان را توجیه می کنیم: ما که مدرسه می رفتیم که این کارها نمی کردیم. معلم های حالا می خواهند خودشان را راحت کنند به بچه ها این کارها را می دهند. بچه که نمی تواند کاردستی بسازد!
اما غافل از این نکته ایم که در جهان امروز تولید فکر و اندیشه نو، حرف اول را می زند. بنابراین توجه به خلاقیت و پرورش آن در کودکان و نوجوانان امری ضروری می نماید.
خلاقیت را نوعی کنجکاوی و اشتیاق به کشف و آزمایش و به دست آوردن پاسخ های جدید به مساله، تعریف می کنند. خلاق بودن یعنی: پدیده های عالم را متفاوت از دیگران دیدن. همانند نیوتن که چرخش سیب را به گونه متفاوت تر از دیگران دید و به دنبال طرح مساله و پاسخ آن رفت.
خلاقیت را باید به کودکان و نوجوانان آموزش داد. به عبارت دیگر بر خلاف تصور عام، که خلاقیت را ذاتی می شمارند، واقعیت این است همه با این استعداد پا به این دنیا می گذارند و این آموزش و تجربه است که می تواند زمینه های شکوفایی این استعداد را فراهم آورد. از این رو در کشورهایی که از آموزش و پرورش پویا برخوردارند، پرورش خلاقیت به عنوان یکی از مهمترین هدف های آموزش و پرورش مورد توجه قرارگرفته است.
ساخت کاردستی یکی از راه های پرورش خلاقیت است.
مزایای ساخت کاردستی
به تخیلات بچه ها توجه می شود و می توان آن را به سوی واقعیت سوق داد.
حواس پنج گانه بچه ها رشد می کند.
محیطی برای کسب تجربه و ریسک کردن برای بچه ها به وجود می آید.
بچه ها به داشتن اندیشه های بکر و تازه تشویق می شوند.
جو عاطفی مناسب بین افراد خانواده برقرار می شود.
به عقاید و پیشنهادهای بچه ها توجه می شود و اعتماد به نفسشان را بالا می برد.
بچه ها به شرکت در کارهای گروهی تشویق می شوند و یاد می گیرند کار گروهی برتر از کارهای شخصی است.
حال آیا ارزش ندارد نیم ساعتی را صرف هم کاری با کودکمان، در ساخت کاردستی بکنیم؟
امیرکبیر را می توان یکی از مهمترین پیش گامان آموزش و پرورش ایران دانست. ساخت مدرسه دارالفنون و ورود صنعت به کشور را همه می دانیم. اما امیر برای باسواد شدن مردم می گریست! این واقعیتی است که امیرکبیر را همیشه زنده نگه می دارد. خواندن این واقعه خالی از لطف نیست.
در سال 1264 قمری، نخستین برنامه دولت ایران، برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبلهکوبی میکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبی به امیر خبردادند که مردم واکسن نمی زنند چون فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده اند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان میشود.
وقتی خبر رسید که پنج نفر به علت ابتلا به آبله جان باختهاند، امیر فرمان داد: هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد، باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد.
او تصور می کرد که با این فرمان همه مردم آبله میکوبند. اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران پنهان میشدند یا از شهر بیرون میرفتند. به امیر اطلاع دادند که در شهر تهران و روستاهای اطراف، فقط سیصد و سی نفر آبله کوبیدهاند.
روزی، پاره دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و گفت: ما که برای نجات بچههایتان آبلهکوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر! به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده میشود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی. حال، گذشته از این که فرزندت را از دست دادهای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمیگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.
چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید. ملازمان امیر گفتند: دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور میکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هایهای میگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست. اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
آیا بچه ها را برای نماز صبح بیدار کنیم؟
دخترک همانطور که چشمهایش را میمالید وارد اتاق شد. سلام کرد و کنار مادر نشست. با اخم به مادرش گفت: چرا برای نماز بیدارم نکردی؟ مادر گفت: آخر خواب خوشی بودی؛ دلم نیامد. دختر گفت: من که به شما گفته بودم! مادر که از جواب دادن به او درمانده بود، گفت: حالا برو صبحانهات را بخور.
دختر بچه که از اتاق بیرون رفت، بحث خانوادگی شروع شد. میزگردی با حضور تمام اعضای خانواده
در مورد بیدار کردن یا نکردن بچه برای نماز صبح!
پدربزرگ گفت: حق با دخترم است. چون گفته که بیدارش کنی باید صدایش میزدی. اگر نگفته بود، اشکال نداشت. حضرت امام (ره) هم همین کار را میکرد. اگر بچهها خواب بودند، صدایشان
نمیکرد. اما اگر بیدار بودند مرتب از آنها میپرسید: نماز خواندید یا نه؟ بیشتر فقها هم همین نظر را دارند که اگر فرد خودش اجازه بیدار کردن را بدهد، میشود بیدارش کرد.
مادر مخالف بود. میگفت: بچهام هنوز به تکلیف نرسیده و هنوز زودش است. از خواب بیدارش کنم،
گناه دارد! تازه بدخواب که میشود به درسهایش هم لطمه میخورد!
مادربزرگ عینکش را جابهجا کرد و گفت: واه! مگر میشود؟ بچه باید نماز بخواند. به زور هم که
شده باید بیدارش کرد. همین خود شماها! صبحها به چه زحمتی بیدارتان میکردم. مگر میشود
نماز نخواند؟!
مادر لبخندی زد و گفت: حق با شماست. آن روزها که ما را به زور بیدار میکردی، نماز برایمان زهر
میشد! اما جرأت نمیکردیم حرفی بزنیم ...
پدربزرگ ادامه داد: اینکه چطوری بیدارش کنی، خیلی مهم است. اگر به زور باشد، بچه از نماز زده
میشود اما اگر با مهربانی و آرامی باشد، خوب است. نگران این هم نباش که بدخواب شود. اگر
ضرری برای انسان داشت خداوند نماز صبح را واجب نمیکرد. پس نه تنها ضرر ندارد بلکه فایده هم
دارد. در ضمن باید توجه داشته باشی که اگر بیدارش نکنی، شاید تبعات بدی داشته باشد. مثلاً
موجب بیاعتنایی بچه به نماز شود. این خوب نیست.
پدر که تا حالا ساکت بود و به بحثها گوش میکرد، گفت: حق با پدربزرگ است. نماز را نمیشود
سبک شمرد. از طرفی کودک را هم نباید دلزده کرد. بلکه باید زمینهها را فراهم کرد. وقتی بچه
خودش میگوید: صبح بیدارم کن، این دیگر تحمیل نیست، بلکه خواسته است. این نشان میدهد
که بچه دلش میخواهد بیدار شود و این خوب است. باید به خواسته بچه احترام گذاشت. بعد از
مدتی هم عادت میکند و خودش بیدار میشود.
پدربزرگ در تأیید حرفها ادامه داد: اگر شب بچه را زودتر بخوابانید، صبح بدخواب هم نمیشود.
مادربزرگ که بر موضع خودش پافشاری میکرد، گفت: حالا دختر شما خودش میخواهد بیدار
شود، اما بچههایی که نمیخواهند چی؟ آنها را که دیگر باید به زور بیدار کرد؟! بیچاره پدر و
مادرهایشان! چه بدبختیای میکشند!
پدر که سعی میکرد جلوی خندهاش را بگیرد، به آرامی گفت: نه مادر جان! به زور درست نیست.
بلکه راههای دیگری هم هست. این والدین باید این کارها را انجام بدهند:
1. سطح آگاهی و شناخت بچههایشان را بالا ببرند تا بچه بداند نماز چه فایدهای برایش دارد.
2. با زبان نرم و جذاب درباره نماز و واجبات دینی صحبت کنند. قرآن میفرماید: ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ
بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ نحل/125؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه
پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!
3. برای نماز آنها امکاناتش را فراهم کنند. مثلاً محل نماز را زیبا کنند. سجاده و عطر برایش بخرند،
جایزه به او بدهند و ... .
4. با هم نماز بخوانند. وقتی بچه ببیند پدر و مادرش با هم نماز میخوانند او هم میخواهد تقلید
کند و دوست دارد با آنها نماز بخواند.
5. بچهها را همراه خود به مسجد ببرند. بچهها نماز جماعت را دوست دارند. چون احساس
میکنند آنها هم بزرگ شدهاند. نماز جماعت مشوق خوبی برای نماز خواندن است.
این مطلب در شماره 16 ماهنامه نسیم وحی نیز به چاپ رسید.
کودکان و معضل تماشای تلویزیون
معمولاً کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در شش سالگی به تماشای تلویزیون عادت میکنند. انگیزه آنان از نشستن در پای تلویزیون علاوه بر سرگرمی، غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف است.
در دنیای امروز نمیتوان کودکان را به طور کلی از تماشای تلویزیون منع کرد. اما باید برای استفاده بهینه از این وسیله این نکات را مد نظر قرار داد:
1. به کودک اجازه داده شود برنامههای مربوط به خودش را تماشا کند. یعنی علاوه بر کنترل زمان تماشای تلویزیون، به نوع برنامههای تلویزیونی هم حساسیت نشان دهیم.
2. در مواردی والدین همراه کودک به تماشا بنشینند و در جاهای مختلف فیلم، بدون ایجاد حساسیت، فیلم را نقد کنند. این کار به کودک میفهماند که فیلمها هم خالی از نقص نیست و قهرمانان خیالی صلاحیت الگو بودن را ندارند. چرا که قدرتنماییهای ستارهها و قهرمانان خیالی فیلمها به کودکان اینطور تلقین میکند که هر کس قدرت بیشتری دارد، حق با اوست و او فقط به هدف میرسد و با زور است که میتوان هر چیزی و هر خواستهای را به دست آورد.
3. تماشای بیش از حد تلویزیون، برخی کودکان را دچار «مشکلات دقتی» میکند؛ یعنی جدای از رفتارهای خشونتآمیز یا تحریککننده، صداهای بلند ناگهانی و درخشش رنگ و غیره، مانع میشود تا کودک از مغز خود به طور مستقل استفاده کند.
4. سیستم کنترل اجرایی مغز یا قشر جلویی مغز، مسئول برنامهریزی، سازماندهی و توالی رفتار جهت خودکنترلی، قضاوت و توجه اخلاقی میباشد. این مراکز در دوران کودکی و نوجوانی رشد میکنند، اما برخی تحقیقات حکایت از این دارد که برنامههای تلویزیونی یا بازیهای ویدئویی بیروح و خستهکننده، ممکن است این بخش خاص از مغز را تنبل کرده و رشد آن را کند نماید.
5. تلویزیون باید برای تماشای برنامههای از قبل انتخاب شده، روشن شود نه به عنوان یک وضعیت دائمی.
6. تلویزیون را نباید در اتاق کودک قرار داد؛ زیرا او را به تماشای برنامههای تلویزیون با نظارت کمتر، متمایل میکند. توصیه میشود تلویزیون در یک اتاق خانوادگی که والدین بتوانند مرتباً آن را روشن یا خاموش کنند، قرار داده شود.
7. متخصصین گوارش کودکان معتقدند: نشستن ساعات طولانی پای تلویزیون و کامپیوتر مشکل چاقی در کودکان را تشدید میکند.
8. مشاهده تلویزیون باعث میشود، کودکان اوقات بازی خود را از دست بدهند و همین بازی نکردن، عوارض سنگینی را برای آنها به ارمغان میآورد که از جمله میتوان به افسردگی، ایجاد اختلال در نحوه برقراری ارتباط با دیگران و لذت نبردن از زندگی اشاره کرد. اگر ما تلویزیون را به نفع بازی خاموش کنیم، به کودکمان کمک زیادی کردهایم. چرا که بازی کودک باعث رشد مهارتهای شناختی، رشد احساسات و حرکات فیزیکی و بدنی میشود.
چگونه کودکانمان را درانجام دادن تکالیفشان یاری دهیم؟
کودکان ما باید روزانه مقدار زیادی مطالب جدید در حافظهشان ضبط کنند. برای اینکه مطالبی را که در مدرسه به آنها توضیح دادهاند، یا در کلاس قرآن یاد گرفتهاند، خوب بفهمند، باید در خانه یاد گرفتههایشان را تمرین کنند تا حسابی برایشان جا بیفتد. پیشرفت یا عدم پیشرفت در کلاس حفظ یا مدرسه به یادگیری در خانه، بستگی جداییناپذیری دارد. در اینجا ما میتوانیم به شیوهای متفاوت از کلاس قرآن، اثری مستقیم بر رفتار و آموزشهای قرآنی کودکانمان داشته باشیم.
اطمینان بهترین کنترل است
بسیاری از پدر و مادرها هر روز دفتر یادداشت کودکشان را نگاه میکنند که چه تکالیفی دارد و بررسی میکنند که آیا همه آنها را به طور منظم انجام داده یا آیههای درس امروز که باید حفظ میکرد را هم از او میپرسند.
اگر غلط املایی یا نقصی در حفظ آیات داشته باشد، کودک باید یک بار دیگر بنشیند و تکالیفی را که ایراد داشته است را از اول بنویسد یا آیات را آنقدر بخواند تا همه را خوب یاد بگیرد.
متأسفانه این روش کنترل که با حسن نیت انجام میشود، بیشتر وقتها این تأثیرات منفی را بر جا میگذارد:
ـ در بهترین حالت، بچهها روز به روز استقلال خود را از دست میدهند. در کلاس حفظ و مدرسه هم کمتر توجه میکنند؛ چون کاملا به کمک پدر و مادرشان تکیه میکنند.
ـ در بسیاری از دانشآموزان، به جای اینکه لذت یادگیری افزایش یابد، بیشتر ناکامی در کلاس حفظ و مدرسه و همراه آن، خشم پدر و مادر بیشتر میشود.
ـ عدهای هم با دروغ، عکسالعمل نشان میدهند. «ما امروز اصلا کاری نداریم!» یا به شدت سرپیچی میکنند. (حوصله ندارم!)
مسئولیتپذیری
به کودکان این احساس را بدهید که کلاس قرآن، مدرسه و یادگیری، از کارهای مهم او هستند. اینکه شما اصلاً تکالیف او را کنترل نکنید، درست نیست، ولی مجبور نیستید که هر روز همه چیز را کنترل کنید. قدم به قدم شروع کنید و فقط سؤال کنید که آیا همه چیز انجام شده یا نه. هنگام مشکلات از کمک کردن به او دریغ نکنید.
کمک به یادآوری
همچنان که یک کودک به لباس، اسباب بازی و ... احتیاج دارد، به یک محل مناسب برای درس خواندن و حفظ کردن قرآن و چند ابزار کمکی هم نیاز دارد تا یادگیری را آسانتر کند.
ـ یک دفتر بزرگ انجام تکالیف که در صورت امکان تقویم هم باشد و دارای دفتر تلفن، دفتر یادداشت و دفتر خاطرات هم باشد، برای او تهیه کنید.
ـ برای کودکتان توضیح بدهید که چرا بزرگسالان از چنین کمکهایی برای یادگیری استفاده میکنند و چطور او میتواند از آن برای کلاس قرآن و مدرسه و تکالیف منزلش استفاده کند.
ـ به او کمک کنید که تاریخهای خصوصی و شماره تلفنهای دوستانش را در آن وارد کند و مدت دو هفته در نوشتن آنها به او کمک کنید.
ـ سپس فقط یک روز در میان تکالیفش را ببینید. پس از چهار هفته، فقط دو بار در هفته و بالاخره اصلاً دیگر تکالیفش را نبینید.
کودکتان را عادت دهید که خودش جوابگوی تکالیف خانهاش باشد. هر روز دوستانه از او بپرسید که آیا به خوبی همه کارهایش را انجام داده است. اگر پس از آن، کودکتان تکالیفش را نشانتان داد، این کار او را تحسین کنید! اگر در این میان متوجه نقص، اشتباه یا شلختگی در کارش شدید، لطفاًً فقط از این نظر کمی او را راهنمایی کنید.
کودک زود متوجه میشود که شما واقعاً باور دارید که او همه کارهای کلاس قرآن و مدرسه را خودش به طور منظم انجام میدهد و به این ترتیب به بهترین شیوه احساس خودارزشمندی را در او تقویت میکنید. کودکتان احساس میکند که به او اعتماد دارید و
این مهمترین زیربنا برای یک زندگی موفقیتآمیز است.
این مقاله در شماره 12 نسیم وحی نیز به چاپ رسیده است.
خانم ها باید ویتامین های مخصوص خود، که ویتامین B هستند را مصرف کنند تا از جانب آن ها نیز زندگی با نشاط بماند.
ویتامین B1 :
زمان مصرف: هر روز.
به همسرتان توجه کنید.
زنان باید به شوهرانشان توجه کنند. توجه به هر ویژگی و صفتی که او دارد. هیکلش، صدایش، اخلاقش و... اغلب مردان دوست دارند که از آن ها تعریف و تمجید شود و تشنه تعریف و تمجید شما هستند. وقتی مردی تحسین شود، مایل است به سرعت به آن پاسخ دهد.
ویتامین B2 :
زمان مصرف: در مواقعی که شوهرتان کاری را انجام می دهد.
شوهرتان را بابت کارهایی که انجام می دهد تحسین کنید.
به طور مثال اگر او ماشین را تعمیر می کند به او بگویید: خوش حالید که همسری دارید که می تواند این کارها را هم انجام دهد . اگر او با بچه ها بازی می کند، به او بگویید: خوش به حال بچه ها که پدری مهربان دارند. اگر او اهل ورزش است به او بگویید: چقدر عالی است که تو به ورزش کردن اهمیت می دهی.
ویتامین B3:
زمان مصرف: زمانی که با هم صحبت می کنید.
همسرتان را بابت آن چه می گوید تمجید کنید.
به طور مثال اگر او شوخ طبع است به او بگویید: شوخ طبعی او را دوست دارید. به طور کلی همه چیز و هر چیزی بایستی به شیوه مثبت مورد توجه قرار گیرد و با تمجید تفسیر شود.
ویتامین B4 :
زمان مصرف: هر روز.
هرگز شوهرتان را با مردان دیگر مقایسه نکنید.
مثلاً نگویید که علی آقا در خانه به همسرش کمک می کند و یا برای زنش خیلی هدیه می خرد و خیلی بهتر از تو همسرداری می کند. با انتقاد کردن و مقایسه او با دیگران، از میزان صمیمیت و نفوذ خود بر همسرتان می کاهید.
ویتامین B5 :
زمان مصرف: هر چند وقت یک بار.
با کاغذهای یادداشت، حرف خود را بزنید.
کاغذهای کوچک یادداشت وسیله ای برای ارتباط بهتر با همسرتان است. یادداشت های خود را در جاهایی که شوهرتان اصلاً احتمالش را نمی دهد، بچسبانید، به طوری که وقتی صبح آماده رفتن به محل کارش می شود ببینید. به طور مثال این نوشته ها را می توانید بر روی کیف دستی او، روی درب یخچال و ... بچسبانید و در آن ها بنویسید که به نظرشما، او چقدر عالی و دوست داشتنی است و چقدر او را دوست دارید.
زندگی شیرین، زندگی ای است که همیشه تر و تازه و با عشق باقی بماند. در اصل باید گفت: هنر زندگی کردن این است که آن را شیرین و عاشقانه نگه داشت. برای این کار، راه های ساده ای وجود دارد که همه بلدیم اما متاسفانه یا فراموش می کنیم یا آن قدر ساده است که فکر می کنیم اثری ندارد. در این جا این کارهای به ظاهر ساده را با عنوان ویتامین های زندگی بیان می کنیم. چرا که ویتامین ها هستند که بدن را سالم و بانشاط نگه می دارند!
ویتامین های مخصوص آقایان را « ویتامین A» می نامیم، که این گونه تجویز می شود:
ویتامین A1 :
زمان مصرف: هر روز.
همسرتان را با زنان دیگر مقایسه نکنید.
هیچ گاه خانم تان را با زنی دیگر، بویژه مادر، خواهر و... مقایسه نکنید. با این مقایسه عدم امنیت را در خانه ایجاد می کنید.
به خاطر داشته باشید: همسرتان می خواهد در زندگی شما، مقدم ترین فرد باشد. وقتی شما الگویی را مثال می زنید مانند مادرتان، برای او خیلی سخت است چون باور می کند که باید دقیقا عین آن الگو عمل کرده، و از آن پیروی کند. هر زنی دوست دارد بابت توانائی های خودش مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان زن شایسته ای باشد که هست. بدانید که اگر به هر کس آزادی بدهید که خودش باشد، او بهترین فرد می شود.
ویتامین A2 :
زمان مصرف: هر چند وقت یک بار.
عشق خود را نسبت به همسرتان اثبات کنید.
زن ها از ما مردها می خواهند، عشق مان را به گونه ای محسوس و مملوس نشان دهیم. در واقع، عشق را باید از راه های کوتاه بر زبان آورد و نشان داد. خرید هدیه های کوچک و تقدیم آن به شکلی خوشایند می تواند جالب و زیبا باشد. مثلا شما می توانید یک بسته شکلات بزرگ بخرید و به آن یادداشتی محبت آمیزی ضمیمه کنید.
هدیه هایی که خانم ها دوست دارند شوهرانشان به آن ها تقدیم کنند بدین قرارند: گل، کارت پستال های زیبا همراه با دست خط خودتان، عطر، مجسمه های تزئینی، کیف، لباس، بسته های شکلات (کاکائو های تخته ای)، و پول دارها: جواهرات، گوشی موبایل، ساعت مچی، ماشین های مدل بالا و....
اگر امکان پیچیدن هدیه نیز وجود دارد، حتما آن را با کادوهای رنگی زیبا بسته بندی کنید. چون آن ها دوست دارند خودشان بسته بندی ها را باز کنند.
گرفتن هدیه، به زن ها احساس با ارزش بودن می دهد و عدم دریافت هدیه، این پیام را برای زن تداعی می کند که شما برای او هیچ ارزشی قائل نیستید و به او توجهی ندارید و در یک کلام، دوستش ندارید.
اما بعضی ازشوهرها می گویند: این مسخره بازی ها و این بچه بازی ها چیست؟ پس این لباس هایی که می پوشند چه کسی برایشان خریده است؟ یا خرج خانه را چه کسی می دهد؟
ما هم قبول داریم که به طور غیرمستقیم برای خانمتان خرج می کنید، ولی وقتی که او خودش اشاره کند که به چه چیزهایی نیاز دارد و با هم بروید بخرید، این روش او را دچار هیجان نمی کند. شما زمانی می توانید او را غافل گیر کنید که خودتان بدون اطلاع او، برایش هدیه های مختلف بخرید و در مواقعی که انتظارش را ندارد به او تقدیم کنید.
ویتامین A3 :
زمان مصرف: هر روز.
زنان نیاز به صحبت کردن دارند.
شوهری که یاد می گیرد هر روز وقت صرف کند و با زن خود حرف بزند و به صحبت های او گوش دهد، قلب او را برای همیشه تسخیر می کند. از دیدگاه روان شناسان: اگر خانم ها و آقایان روزی20 دقیقه با هم صحبت کنند، در طلاق را برای همیشه به روی خودشان می بندند. مردی که نیاز زن را برای صحبت کردن نادیده می گیرد، همسری مهربان و عیب جو پیدا خواهد کرد.
وقتی زن به شما غُر می زند و لحظه ای آرامتان نمی گذارد، آن چه در واقع می گوید این است: اگر نمی توانم با گفتگویی خوب بر تو اثر بگذارم، با مذاکره نامطبوع اثر خواهم گذاشت چون حتی بگو و مگوها بهتر است پوچی و خلأیی است که وقتی با تو هستم احساس می کنم. آن چه او هر بار می گویند این است: لطفاً به حرف من گوش بده. می خواهم آن چه را برای من اتفاق افتاده ، با تو در میان بگذارم. در واقع پند یا نصیحت یا راه حلی نمی خواهم، فقط می خواهم حرفم را بشنوی و آن چه را می گویم درک کنی و به احساس من اهمیت دهی.
ویتامین A4 :
زمان مصرف: هر چند وقت یک بار.
شام بخرید و به خانه بیاورید.
یکی از روش هایی که می توانید خانم تان را غافل گیر کنید این است که بعضی از روزها پس از آن که به محل کارتان رفتید به همسرتان تلفن بزنید و پس از خوش و بش کردن بگویید: من موقع برگشتن، شام می خرم و می آیم.
ویتامین های B که مخصوص خانم هاست در قسمت دیگر تجویز می شود.
لباس فارغ التحصیلی
آنچه نباید به کودکان گفت
قوانین مردانه! خانم ها بدانند!
[عناوین آرشیوشده]
مهمانان دیروز: 39
همه مهمانان :321883
اگر چه عنوان این وبلاگ، علوم تربیتی انتخاب شده است، اما منظور رشته علوم تربیتی یا همان علم آموزش و پرورش نیست. بلکه در این وبلاگ علاوه بر مطالب تخصصی، به مسائل ریز و کاربردی در تربیت انسان و بهبود روابط خانوادگی نیز پرداخته شده تا مورد استفاده عموم قرار گیرد.
تربیت دینی فرزندان
وظایف والدین
معرفی کتابهای تربیتی
احادیث تربیتی
روشهای تربیتی کودکان
تشویق و تنبیه
الگوهای تربیتی
تقویت عواطف بین همسران
ویژگیهای کودکان
حسادت کودکان
اختلالات رایج کودکی
یادگیری و اختلالات آن
مناسبت ها و متفرقه
اضطراب امتحان
تعداد فرزندان
شعر
ویژه معلمان
زندگی
نوجوانان
تکنولوژی کامپیوتر
مذهب عشق
از یک عباس
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
زیبایی
ماهنامه قرآنی نسیم وحی
مهربانی
خدای پروانه ها تو را می خواند
آسمون پر ستاره
روش های نوین تربیت و تدریس