به کودک یاد دهیم که چگونه پاسخ سؤالاتش را به دست آورد
پدر و مادر، اولین مرجع اطلاعاتی فرزندان هستند. آنها اولین سؤالی که به ذهنشان میرسد، را از پدر و مادر میپرسند. والدین باید به سؤالات فرزندان خود، به درستی و با حوصله جواب دهند. در این میان سؤالات دینی و قرآنی از اهمیت بیشتری برخوردارند. چراکه اگر به این سؤالات پاسخ درستی داده نشود، موجب زدگی کودک از دین و قرآن میشود. وظیفه دیگر پدر و مادر این است که کودکان را برای به دست آوردن پاسخ سؤالاتشان مستقل بار آورند. برای این کار میتوانید منابع قرآنی را به آنها معرفی کنید و راههای استفاده از آن را به آنان بیاموزید. وقتی سن کودکان بالا میرود، نوع سؤال کردن آنها نیز تغییر میکند و دیگر با جوابهای ما قانع نمیشوند. معرفی منابع جدید اهمیت بیشتری پیدا میکند. در اینگونه سؤالات دانستن پاسخ برای پدر و مادر اهمیت زیادی ندارد، بلکه اگر همین قدر بدانند پاسخ را کجا میتوان پیدا کرد، کافی است.
در خانهها باید یک دائرهالمعارف فرهنگ واژگان وجود داشته باشد. برای سؤالات قرآنی نیز یک فرهنگ لغت عربی به فارسی خوب و تعدادی کتاب قرآنی در موضوعات مورد علاقه کودکان (مانند اعجاز علمی یا داستانهای قرآنی) لازم است.
اگر رایانه دارید، میتوانید یک نرمافزار تهیه کنید که حاوی مجموعهای از منابع تفسیری و قرآنی باشد یا در اینترنت به بسیاری از منابع قرآنی و علمی دست پیدا کنید.
منابع مرجع را در جایی قرار دهید که به راحتی قابل دسترس باشند. برای آموزشِ روشِ استفاده از این منابع به فرزندان خود، لازم نیست وقت زیادی صرف کنید. اگر به صورت علمی به آنها نشان بدهید مفیدتر و معنیدارتر است. به مثال زیر توجه کنید:
کودک: بابا، قثاء یعنی چه؟
پدر: بیا معنی آن را پیدا کنیم. اگر معنی یک کلمه را ندانیم آن را در کجا میتوانیم پیدا کنیم؟
ـ لابد در فرهنگ لغت.
ـ درست است، با چه حرفی شروع میشود؟
ـ چرا؟
ـ چون در فرهنگ لغت کلمات به ترتیب حرف اولشان مرتب شدهاند.
ـ حرف اول، ق.
ـ آفرین. حالا از واژه راهنما که در بالای صفحه نوشته میشود برای پیدا کردن صفحهای که قثاء در آن نوشته شده است، استفاده میکنم. این صفحه با قثّ شروع میشود و با قَثَدَ تمام میشود. پس فکر میکنم قثاء هم باید همینجا باشد، بله، همین جاست. میخواهی آن را بخوانی؟
ـ قثاء. معنی اول: خیار میوه معروف. معنی دوم: خیار چنبر. فکر میکنم آن که در آیه قرآن استفاده شده است، معنی اول است.
بعد از چند تمرین مانند تمرین فوق، بچهها میتوانند به تنهایی معنی لغاتی را که نمیدانند در لغتنامه پیدا کنند. بدین ترتیب به جای اینکه به صورت منفعل اطلاعات قرآنی را دریافت کنند، آن را به صورت فعال جستوجو کنند.
این مطلب در شماره 12 نسیم وحی نیز به چاپ رسیده است.
مرد ثروتمندی مهمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود. پیامبر فرزندش را روی پا نشانده بود و او را میبوسید. مرد با تعجب به پیامبر نگاه میکرد. با ناراحتی گفت: من ده فرزند دارم، اما تا به حال هیچ کدام آنها را نبوسیدهام.
پیامبر ناراحت شد. گفت: چه کنم که خداوند رحمت را از دل تو برداشته است!
محبت و خوشرفتاری با کودکان، نقش بسیار مهمی در تربیت صحیح آنها دارد. محبت، احساسات پاک کودکان را شکوفا میسازد و کمبود عاطفه و عقدههای روانی، دامنگیر فرزندان نمیشود. همچنین زمینه رحمت خداوند را فراهم میسازد.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
إنَّ اللهَ عَزَّوجَلّ لَیَرحَمُ الرَّجُلَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه1؛ خداوند بزرگ به آدمی برای شدت علاقه و دوستی به فرزندش، رحم میکند.
در روایت دیگری از ایشان آمده است:
أحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارْحَمُوهُم وَ إذَا وَعَدتُّمُوهُم فَفُوا لَهُم فإنَّهُم لایَرُون إلّا أنَّکُم تَرزُقُونَهُم2؛ به کودکان محبت کنید و آنها را رحم نمایید و هرگاه به آنان وعدهای دادید، وفا کنید. زیرا آنها شما را روزیدهنده خود میدانند.
در سیره بزرگان نیز این آموزهها به خوبی رعایت میشود. در شرح حال عارف ربانی سیدمحمدحسن الهی طباطبایی آمده است:
همه فرزندان را دوست داشتند، ولی به دختران خود محبت و احترام خاصی داشتند و از آنها حمایت میکردند3.
همسر ایشان نقل میکند: به بچهها حرمت بسیار قائل بودند. از اول تا آخر میگفتند: اینها اولاد پیامبرند، اگر من تندی کنم خدا از من حساب میکشد. یک بار نشد حرف تندی بزنند یا کاری کنند که مثلاً بچهها بترسند4.
فرزند ایشان، سیدمحمد الهی میگوید:
دقیقاً یادم هست که با هم میرفتیم گردش. ایشان عصایش را برمیداشت، عبا را هم تا میکرد، میزد زیر بغلش و همینطوری میرفتیم گردش5.
یکی دیگر از مصادیق مهرورزی، بوسیدن کودکان است. بوسیدن فرزند علاوه بر اینکه علاقه و محبت ما را به کودک نشان میدهد و کودک عملاً این محبت را درک میکند، ثواب فراوانی هم برای والدین دارد.
امام صادق علیهالسلام از حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل میکنند:
مَن قَبَّلَ وَلَدَه کَتَبَ اللهُ عَزَّوَجلّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللهُ یَومَ القِیامَة6؛ آن کس که فرزند خود را ببوسد، خداوند حسنهای در نامه عمل او مینویسد و هر کس که فرزندش را شاد کند، خدا او را در روز قیامت شاد خواهد کرد.
در روایت دیگری از امام صادق علیهالسلام نقل شده است:
أکثِروا مِن قُبلَةِ أولادِکُم فَإنَّ لَکُم بِکَلِّ قُبلَةٍ دَرَجَةٌ7؛ فرزندانتان را زیاد ببوسید، زیرا برای شما در هر بوسهای درجهای است.
فرزندان امروز، پدران و مادران و مسئولان فردا هستند. اگر به قدر کافی و به شایستگی محبت نبینند، به کمبود عاطفه دچار میشوند و در آینده، جامعه بانشاطی نخواهیم داشت.
پینوشتها
1. اصول کافی، ج2، ص82.
2. من لایحضره الفقیه، ج3، ص310.
3. الهیه، ص69.
4. همان.
5. همان، ص71.
6. اصول کافی، ج6، ص49.
7. وسایل الشیعه، ج5، ص126.
این مقاله در شماره 8 نسیم وحی نیز به چاپ رسیده است.
اولین دختری که در اصفهان دیپلم گرفت !
طلعت شاه ناصری، متولد سال 1298 شمسی است. اما خودش، سنش را بیشتر از آن چیزی می داند که درشناسنامه نوشته اند. وی در سال 1315 دیپلم گرفت و یکی از اولین دختران اصفهانی است که دارای مدرک دیپلم شد. در زمانی که مدیر مدرسه شان تصدیق ششم ابتدایی داشته است!
هم کلاسی های دیپلمه اش سه نفر بودند. فخری سجادی، خانم نظمی و ملوک ربانی.که یکی شهردار ناحیه 5 اصفهان شد، دیگری مدیر مدرسه بهشت آیین؛ از مهم ترین مدرسه های دخترانه شهر اصفهان و یکی هم خانه دار شد.
طلعت، در مدرسه بانوان که یک مدرسه عمومی بود درس خواند. در مورد مدرسه اش می گوید: با این که مدرسه اش عمومی بود، همه کس را راه نمی دادند. یعنی همه کس توان پرداخت شهریه را نداشتند. یادم است شهریه ام سالی 15 قران بود؛ پولی که آن موقع خیلی بود.
درباره واکنش مردم آن روز به این که به عنوان یک دختر به مدرسه می رفت، می گوید: خوششان نمی آمد اما فحش هم نمی دادند!
بعد از گرفتن دیپلم در اداره ای استخدام شد. در اداره شان هیچ کس دیپلم که نداشت هیچ، سیکل هم نداشتند. همکارانش به او حسادت می کردند. با این که او در تحصیلات سرآمد همه بود ولی دستور بود که به زن ترقی ندهند و او یک ماشین نویس ساده ماند.
می گوید: در سال 45 یا حول و حوش آن بود که دستور آمد خانم ها می توانند در اداره ها سمت بگیرند. تا قبل از آن سمت نداشتم. شدم رئیس دفتر اداره. دوسال که گذشت، شدم رئیس امور اداری. با همین سمت هم موقع انقلاب بازنشسته شدم.
آرزوی برآورده نشده خانم شاه ناصری، این بوده که به دانشگاه برود و تحصیلش را ادامه دهد. اما چون باید به تهران می رفته و هزینه اش را نداشته نتوانسته ادامه تحصیل بدهد.
در 23 سالگی ازدواج کرد. با شوهرش، در همان اداره ای که کار می کرده آشنا شده است. هیچ خواستگاری یا مراسم رسمی ای هم در کار نبوده. همسرش او را پشت تلفن از پدر طلعت خانم خواستگاری کرده است. همسر خانم شاه ناصری، تصدیق ششم ابتدایی داشته: ولی در تمام عمر یک بار به رویش نیاوردم که من دیپلم دارم و تو نداری.
حالا 3 دختر، 1 پسر، 11 نوه، و 6 نتیجه دارد.
روزگار خودش را با این روزها مقایسه می کند: حالا با وقتی که ما درس می خواندیم، خیلی تفاوت دارد. آن زمان هنوز حجب و حیا بود. هنوز دخترها دنبال حرکت هایی که حالا می روند، نبودند. ولی حالا هرکی هرکی است! دخترها که هر کار می خواهند می کنند.
خاطره ای یادش می آید که لبخند به چهره اش می آورد: یکی از معلم هایمان، آقاجان همامی بود. خداوند ادبیات بود. یک بار سر کلاس از همه دانش آموزها سوالی پرسید که هیچ کس نتوانست جواب بدهد اما من جواب دادم. برایم نوشت:
اگر شه ناصری پندم دهد گوش
نسازد پندهایم را فراموش
رباید گوی سبقت همگنان را
که با فهم است و با ادراک و باهوش.
به شوخی و خنده اضافه می کند: اما حالا نه فهم دارم، نه ادراک، و نه هوش! دیگر جمع و تفریق هم یادم رفته.
منبع: برگرفته از مصاحبه persian-star.org
شب است و باز هم جا پای مردی
به خاک کوچه ها سنگین نشسته
صدای ذکرهایش مثل هر شب
سکوت تیره شب را شکسته
صدای ضربه های کوبه در
تمام کودکان را شاد کرده
خدایا این سوار هر شب تو
به هر خانه دلی آباد کرده
دوباره کیسه ای از نان و خرما
و جز بوی محبت هیچ کس نیست
دوباره نقش می بندد سوالی
که این بخشنده گمنام شب کیست؟
کتایون توکلی
شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام
تسلیت عرض می نمایم.
در شب قدر
که از چشمه نور
آیه های روشن
جلوه هایی جان سوز
تا سحرگاه فرو می بارد
وای اگر از وزش نغمه خیر
و از این ریزش فیض
بهره هایی نبری
ورنه
افسانه سرد است و سراب
آن همه شور دل و ناله و فریادگری
می رسد لحظه دیدار ولی
حیف اگر در شب قدر
قدر خود نشناسی
دیده و این همه خشک؟!
نفس و این همه سرد؟!
تو و این سنگ دلی؟!
من و این بی دردی؟!
کاروان رفته و ما
مانده زراه
گرد این قافله را می بینم
وادی ایمن و منزلگه دوست
گرچه دور است
ولی
این قدر هست که
بانگ جرسی می آید!
عبادت تمرینی
در کنار پدر مشغول نماز بود. نماز کاملاً جدی و موقرانه. اما به محض اینکه فیلمبرداری از این دختر چهار ساله شروع شد، از خجالت نماز را رها کرده و پا به فرار گذاشت. پدر نیز که از علمای برجسته بود ناگهان سر از سجده برداشت و شروع کرد دختر کوچکش را صدا بزند. من که تازه از راه رسیده بودم و پدر تعجبم را دید، گفت: این نماز برای تمرین و آموزش است.
پرورش ایمان در کودک
والدین و مربیان باید متوجه باشند که در راه تربیت کودک، مذهب بزرگترین یار و مددکار آنهاست. ایمان و اعتقاد مشعلی است که تاریکترین راهها را روشن میسازد. وجدانها را حساس و بیدار میسازد. هر کجا منحرفی وجود داشته باشد. او را به آسانی به سوی راستی رهبری میکند.
پرورش ایمان و اخلاق پسندیده در روان کودک یکی از حقوق فرزندان در آیین اسلام است. حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید:
و أنک مسئول عما ولیته به من حسن الأدب و الدلاله علی ربه1.
تو نسبت به کسانی که سرپرستشان هستی، در مورد تربیت نیک و راهنمایی آنان به سوی پروردگار، مورد سؤال قرار خواهی گرفت.
همچنین پیشوای گرامی اسلام صریحاً از پدران و مادرانی که به تربیت دینی کودکان خود بیاعتنا هستند، برائت جسته است.
روی عن النبی صلیاللهعلیهوآله: إنه نظر إلی بعض الاطفال فقال: ویل آخر الزمان من آبائهم فقیل یا رسول الله، من آبائهم المشرکین؟ فقال لا من آبائهم المؤمنین لا یعلمونهم شیئاً من الفرائض و إذا تعلموا أولادهم منعوهم و رضوا عنهم بعرض یسیر من الدنیا فأنا منهم برئ و هم منی براء2.
رسول خدا به برخی از کودکان می نگریست و می فرمود: در آخر زمان وای بر پدر و مادر این¬ها. پرسیدند: ای رسول خدا، والدین مشرک را می¬گویید؟ فرمود: نه. والدین مؤمنی که واجبات را به این کودکان نمی¬آموزند و اگر فرزندان واجبات را یاد بگیرند، منعشان می کنند و آنان را به بهره ای اندک از دنیا خرسند می سازند من از آنان بیزارم و آنان از من دورند.
بدون تردید تعلیمات اخلاقی و مذهبی بیش از سایر مسائل بر عهده خانواده است زیرا تربیت بدون اخلاق جز جنایتکار زیرک چیز دیگری به بار نمیآورد. و از طرف قلب انسان، بدون مذهب نمیتواند به سوی اخلاق بگراید و اگر کسی بخواهد اصول اخلاقی را بدون مذهب بیاموزد مانند این است که قصد کند پیکری زنده اما بدون تنفس به وجود آورد.
نخستین تصویری که کودک از خدا در ذهن خود ترسیم میکند از روابطش با پدر و مادر سرچشمه میگیرد و همچنین آگاهی او از اطاعت، بخشندگی و راستی با طرز عمل خانواده بستگی دارد و همه این مسایل باید در نخستین سالهای کودکی انجام پذیرد زیرا در این سالها ذهن طفل بهتر از مواقع دیگر برای ضبط آنچه درک میکند آمادگی دارد.
پدر و مادر وظیفه دارند خدا را با همه نیرو و نیکی، با همه اراده و بزرگی به فرزندان خود بشناسانند و برای این منظور میتوانند از دو منبع سرشار و غنی مذهب و طبیعت استفاده ببرند.
فرزندانی که از اول با ایمان به خدا تربیت میشوند، ارادهای قوی و روانی نیرومند دارند. مثل حضرت یوسف که 9 ساله بود. وقتی از چاه بیرون آوردند و او را به عنوان برده فروختند، یکی گفت: نسبت به این طفل غریب نیکی کنید. یوسف که این جمله را شنید، گفت: آن کس که با خداست گرفتار غربت و تنهایی نیست. این ناشی از اطمینان خاطر و آرامش روان اوست.
برای اینکه کودکان از اول مؤمن و خداپرست تربیت شوند، لازم است بین جسم و جان آنها نیز از نظر ایمانی هماهنگی برقرار باشد. به همین جهت از طرفی اسلام دستور داده فرزندان را به خدا متوجه کنید و از طرفی دستور داده اطفال را به نماز و عبادات تمرینی وادارید.
عن النبی صلیاللهعلیهوآله، قال: مروا صبیانکم بالصلاة إذا بلغا سبعاً3.کودکانتان را هنگامی که به 7 سالگی رسیدند، به نماز تمرین دهید.
عبادات تمرینی کودک، اثر درخشانی در روان طفل میگذارد. ممکن است طفل الفاظ و عبارات نماز و دعا را نفهمد ولی معنی توجه به خدا، راز و نیاز با خدا، استمداد از خدا و ... را در عالم کودکی خود درک میکند. امیدوار بار میآید و دلش به رحمت او مطمئن میگردد و در باطن خود تکیهگاهی برای خود حس میکند که از این نیروی نهانی در مواقع سخت و پیشامدهای ناگوار استفاده کند و شخصیت خود را حفظ کند.
الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ رعد/13 همان کسانى که ایمان آوردهاند و دل¬هایشان به یاد خدا آرام مىگیرد آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرامش مىیابد.
نیایش همیشه نتیجه دارد. حتی اگر این نتیجه آن نباشد که ما میخواستهایم. به این جهت بایستی از آغاز زندگی کودکان را عادت داد که زمانی کوتاه در سکوت و آرامش به خصوص با نیایش بگذرانند. هر کس که یک بار موفق شد، میتواند هر وقت که بخواهد میتواند به دنیای مافوق تصاویر اشیا و کلمات برسد، آنوقت کمکم تاریکیها محو میشود و نوری از میان تاریکی جریان میافتد.
پینوشتها
1. تحف العقول، ص 263.
2. مستدرک الوسائل، ج2، ص 625.
3. مستدرک الوسائل، ج2، ص 171.
این مطلب در شماره 11 ماه نامه نسیم وحی هم چاپ شده است.
لباس فارغ التحصیلی
آنچه نباید به کودکان گفت
قوانین مردانه! خانم ها بدانند!
[عناوین آرشیوشده]
مهمانان دیروز: 39
همه مهمانان :321836
اگر چه عنوان این وبلاگ، علوم تربیتی انتخاب شده است، اما منظور رشته علوم تربیتی یا همان علم آموزش و پرورش نیست. بلکه در این وبلاگ علاوه بر مطالب تخصصی، به مسائل ریز و کاربردی در تربیت انسان و بهبود روابط خانوادگی نیز پرداخته شده تا مورد استفاده عموم قرار گیرد.
تربیت دینی فرزندان
وظایف والدین
معرفی کتابهای تربیتی
احادیث تربیتی
روشهای تربیتی کودکان
تشویق و تنبیه
الگوهای تربیتی
تقویت عواطف بین همسران
ویژگیهای کودکان
حسادت کودکان
اختلالات رایج کودکی
یادگیری و اختلالات آن
مناسبت ها و متفرقه
اضطراب امتحان
تعداد فرزندان
شعر
ویژه معلمان
زندگی
نوجوانان
تکنولوژی کامپیوتر
مذهب عشق
از یک عباس
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
زیبایی
ماهنامه قرآنی نسیم وحی
مهربانی
خدای پروانه ها تو را می خواند
آسمون پر ستاره
روش های نوین تربیت و تدریس