سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که مصیبتهاى خرد را بزرگ داند ، خدا او را به مصیبتهاى بزرگ مبتلا گرداند . [نهج البلاغه]
علوم تربیتی

تاکنون به تعریف و علل اختلالات یادگیری پرداختیم. اکنون باید ویژگی ها و انواع آن را بشناسیم.

ویژگی های کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری

مهمترین ویژ گی ها و نشانه های کودکان مبتلا به این اختلالات را می توان این گونه فهرست کرد: عمل کرد تحصیلی پائین، برتری حافظه کوتاه مدت، اختلالات زبان، اختلال خواندن، پاسخ های نامربوط به موضوع مورد بحث، اشکال در جهت یابی، استفاده از انگشتان برای حساب کردن، بیش فعالی یا فعالیت کمتر، حواس پرتی و فراموشی جزئیات مهم، دست پاچگی، هماهنگی ضعیف چشم و دست و ... .

انواع اختلالات یادگیری

 مشکلات مربوط به یادگیری به صورت های گوناگونی بروز می کنند. دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری ممکن است در یک یا چند مورد از زمینه‌های زیر دچار مشکل باشند:

مشکلات تحصیلی: مشکلات تحصیلی پذیرفته ترین خصوصیت یادگیری در افراد مبتلا به اختلال یادگیری است. اختلال در زبان گفتاری ، زبان نوشتاری ، خواندن و حساب کردن مشاهده می شود.
مشکلات زبانی: کاستی های گفتاری بخش وسیعی از مشکلات کودکان مبتلا به اختلالات را تشکیل می دهد که شامل نارسائی های زبان دریافتی و زبان بیانی است. ناتوانی در استفاده از زبان یا ناتوانی در فهم زبان را که ناشی از برخی صدمات  یا بدکاری های مغزی است را زبان پریشی می گویند که دارای انواع زبان پریشی دریافتی( ناتوانی در فهم کلمات)، زبان پریشی بیانی( ناتوانی در بیان کلمات) و زبان پریشی انتقالی( ناتوانی در تکرار کلمات) است.
اختلالات حرکتی: برخی دانشمندان عقیده دارند که رشد متعادل توانایی های حرکتی، اساس یادگیری های بعدی را تشکیل می دهد. تعدادی از کودکان مبتلا به اختلالات  یادگیری علی رغم هوش طبیعی از نظر رشد حرکتی بسیار کندتر از کودکان عادی اند. حرکات این افراد آهسته، مردد، با برنامه ریزی ضعیف و به گونه ای نابهنجار است.
اختلالات ادراکی: مهارت های ادراکی ، فعالیت هایی است که شخص هنگام پاسخ گویی به علائم حس بینایی، شنوایی، لامسه، جنبشی و یا سایر علائم حسی از خود نشان می دهد. متخصصان دریافته اند که کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری گرچه از دید کافی یا قدرت بینایی لازم برخوردارند اما مشکلاتی در تشخیص و درک بینایی دارند. در ادراک پریشی شنوایی نیز شخص در تشخیص تشابهات وتفاوت های صوتی کلمات مختلف مشکل دارد.
مشکلات اجتماعی و هیجانی: دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری چند نوع مشکل اجتماعی هیجانی دارند که عبارتند از: خودپنداره ضعیف، تحمل نکردن ناکامی، اضطراب اجتماعی، اجتناب از تکلیف، مهارت های خود مدیریتی ضعیف و کندی درکار. این کودکان به خاطر مشکلات یادگیری ناکام می شوند، در محیط های اجتماعی آشفته اند و درباره ارزش های خود احساسات منفی دارند.
مشکلات حافظه: کودکانی که دچار اختلالات یادگیری اند در حافظه شنوایی و بینایی شان نقایصی وجود دارد.
مشکلات توجه: این گونه دانش آموزان برای تکمیل تکالیف نمی توانند به مدت کافی بر آن تمرکز کنند. و شدیداً حواس پرت هستند.
نقص های فراشناختی: تحقیقات نشان می دهد که کودکان مبتلا به مشکلات یادگیری نقص های فراشناختی از خود نشان می دهند. اساساً فراشناخت شامل دو عامل است. اول، آگاهی از مهارت ها، راهبردها و منابعی که برای انجام تکلیف به صورت کارآمد ضروری است. دوم، توانایی کاربرد فرایندهای خود تنظیمی مثل چک کردن نتایج و تصحیح مشکلات برای اطمینان از تکمیل موفقیت آمیز یک تکلیف.
 



جواد شهبازی ::: چهارشنبه 86/11/10::: ساعت 10:33 عصر

در قسمت قبل به تعریف اختلالات یادگیری پرداختیم . در این جا به علل بروز این مشکلات می پردازیم.

علل بروز اختلالات یادگیری

ثابت شده است که علل بروز اختلالات یادگیری نسبتا مبهم است. با این حال در پژوهشهای مختلف تأثیر عوامل زیر در بروز این اختلالات مورد تائید بوده‌اند. هر چند همواره تاثیر متقابل عوامل مورد نظر بوده است.

الف) عوامل آموزشی

تدریس ناکافی و نامناسب به کودکان.
مهارت ناکافی معلم جهت تدریس درس های پایه در مدارس.
توقعات فوق العاده بالا یا فوق العاده پایین معلمان.
برنامه ریزی و طرح برنامه آموزشی ضعیف.
عدم فعالیت های برانگیزنده. 
عدم آموزش مهارت های اجتماعی ، یادگیری و حرکتی و جسمی وعدم پرداختن به یادگیری های زبان شفاهی.
استفاده نادرست از روش ها و برنامه درسی.
ب) عوامل محیطی

عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که می تواند به پیچیدگی ناتوانی های یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد.

تغذیه و بهداشت :انگیزش ضعیف، توجه ناکافی و ضعف در انجام کار  از اثرات گرسنگی درکودکان است .هم چنین سرماخوردگی مزمن ، مشکلات تنفسی ، آلرژی ها و... در ناتوانی یادگیری کودک مؤثر است .
تحریک حسی: کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد. یعنی کودک به تجربه هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد .
تحریک زبانی: زبان به واسطه  نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها، در محیط زندگی کودک جای گاه ویژه ای دارد . ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد .
رشد اجتماعی و عاطفی: بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب ، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی ، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد .
ج) عوامل روانی

امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک ، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند .

د) عوامل فیزیولوژیکی

بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانی های یادگیری آسیب دیدگی مغزی، شدید یا جزیی و وارد شدن صدمه به دستگاه عصبی مرکزی است .

ه) عوامل ژنتیکی

شواهدی در دست است که نشان می دهد ناتوانی های یادگیری احتمالا در برخی خانواده ها بیش از دیگران دیده می شود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی های یادگیری نقش دارد . مطالعات انجام شده بر روی دوقلوها به گونه‌ای حاکی از نشانه‌های عمل ژنتیکی است.

و ) عوامل بیوشیمیایی

اختلالهای گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانیهای یادگیری می شوند مثل کمکاری تیروئید و...

ز) عوامل پیش ، هنگام و بعد از تولد

اختلالات یادگیری برخی کودکان می‌تواند به واسطه مشکلاتی باشد که پیش از تولد ، هنگام تولد وبلافاصله بعد از تولد وجود داشته است.

از جمله عوامل پیش از تولد عبارتند از:عدم تناسب نوع خون مادر با جنین، اختلالات در ترشحات داخلی مادر، قرار گرفتن در برابر اشعه، استفاده از دارو و...

از عوامل هنگام تولد می‌تواند به مواردی چون کم وزنی هنگام تولد، آسیب وارده بر سر ،آمدن جفت پیش از نوزاد ،تولد با پا و.. اشاره کرد.

از عوامل بعد از تولد عبارتند از: مسمومیت سرب ،نارسایی های تغذیه‌ای ،محرومیتهای محیطی و....

ح) تأخیر رشد

دانشمندان اظهار می دارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگ شدن بر این مشکلات غلبه می کنند .

ط) نقص جزیی در کار مغز

به نظر می آید هر گونه نتیجه گیری درباره حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد .



جواد شهبازی ::: دوشنبه 86/11/8::: ساعت 10:36 عصر

اختلالات یادگیری در کودکان

یادگیری را می­توان بنیادی­ترین فرایندی دانست که در نتیجه آن، موجودی ناتوان در طی زمان و در تعامل با رشد جسمی، به فرد تحول یافته ای می رسد که توانایی های شناختی و قدرت اندیشه وی حد و مرزی نمی شناسد. تنوع بسیار زیاد و گستره زمانی یادگیری انسان، که به گستردگی طول عمر او است، باعث شده که علی رغم تفاوت های زیادی که انسان ها در یادگیری با هم دارند، برخی افراد در روند عادی یادگیری و آموزش نیز دچار مشکل شوند.

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند؛ رشد جسمی ، قد و وزن آنان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش عادی دارند و به خوبی صحبت می‌کنند. مانند سایر کودکان بازی می‌کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می‌کنند. درخانه نیز خود یاری های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می‌روند و می‌خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می‌شوند.

به بسیاری از این گونه دانش­آموزان متاسفانه برچسب کودن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن زده می شود که هیچ کدام صحیح نیست . می توان گفت که اگر این مشکلات به موقع و به جا تشخیص داده شوند قابل درمان است .شاهد این حرف  افراد نابغه ای هستند که دچار اختلالات یادگیری بودند. افرادی چون آلبرت انشتین ، توماس ادیسون و لئوناردو داوینچی .

از این رو با توجه به این موضوع، مربیان و آموزگاران از دیر باز متوجه کودکانی بودند که در یادگیری مواد درسی دشواری داشتند و در پیشرفت تحصیلی به آن حدی که امید به حصول آن بود، توفیقی بدست نمی آوردند. بنابراین مبحث اختلالات یادگیری از دهه های دوم و سوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت.

در اینجا به شناخت اجمالی اختلالات یادگیری، علل و عوامل آن، انواع اختلالات و ... می پردازیم.

تعریف اختلالات یادگیری

در حوزه تعلیم تربیت، تلاش گسترده ای برای ارائه تعریف اختلالات یادگیری شده است. اکنون بیش از شصت تعریف برای اختلالات یادگیری وجود دارد که آخرین تعریف در سال 1990 م در بیانیه تربیتی کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ارائه شده است.

«اصطلاح کودکان دارای اختلالات یادگیری به کودکانی اشاره دارد که در یک یا چند مورد از  فرآیندهای اساسی روان شناختی  از قبیل درک و فهم ،استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری اختلال داشته باشند. و این اختلال ممکن است خود را به صورت ناتوانایی درگوش کردن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبه‌های ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیت های ادراکی، آسیب دیدگی های مغزی، نقص جزئی در کار مغز ، نارسا خوانی و زبان پریشی رشدی را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر ، اصطلاح یاد شده آن عده از کودکانی  را که به واسطه معلولیت های دیداری ، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیت های محیطی ، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند را شامل نمی‌شود».

مؤلفه های تعریف

این تعریف دارای ملاک هایی است که در شناسایی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری مفید است . در میان این ملاک ها مؤلفه های زیر اهمیت ویژه ای دارند:

  1. مؤلفه تحصیلی: براساس این مؤلفه ،کودکی مبتلا به اختلالات یادگیری شناخته می شودکه تجارب و امکانات یادگیری متناسب با سن و توانایی اش ارائه شود اما وی نتواند در یک یا چند زمینه از قبیل زبان شفاهی ، درک مطلب شنوایی، زبان نوشتاری ، مهارت های اساسی خواندن ، درک مطلب، محاسبات یا استدلال های ریاضی متناسب با سن و توانایی خود پیش رفت کند.
  2. مؤلفه محرومیت: براساس این مؤلفه اگر ناهم­خوانی شدید میان توانایی و پیشرفت تحصیلی کودک به واسطه نقص بینایی، شنوایی، حرکتی یا عقب ماندگی ذهنی ، اختلال هیجانی، محرومیت محیطی، فرهنگی یا اقتصادی نباشد، این کودک به عنوان فرد مبتلا به ناتوانی ویژه یادگیری شناخته می شود.

در قسمت بعد به علل بروز این اختلالات می پردازیم.

 



جواد شهبازی ::: یکشنبه 86/11/7::: ساعت 8:15 عصر

به کودکانمان احترام به والدین را بیاموزیم.

دوستی می‌گفت: وقتی بچه بودیم، آرزو می‌کردیم پدر شویم! چون پدر همه چیز خانه بود. بالای سفره می‌نشست، اول به او غذا داده می‌شد، بعد از ظهر حق بازی نداشتیم چون پدر خواب بود و... .

اما حالا که بزرگ شدیم و پدر هستیم، همه چیز عوض شده است. بهترین غذا مال بچه‌هاست، وقتی خوابند باید ساکت بود و اگر خواب بودی و بیدارت کردند اشکال ندارد و... .

جایگاه پدر در خانواده امروز کجاست؟

متأسفانه امروزه فرزند سالاری افراطی در جامعه ما وجود دارد وپدر و مادر در خانواده نقش سرویس دهنده را دارند. پدر باید برای آسایش فرزندانش، پول درآورد و مادر تمام نیازهای آن‌ها را برطرف کند. دیگر کسی فکر نمی‌کند که آیا این پدر و مادر توان این همه کار را دارند یا نه و آیا حضورپدر در خانه لازم است یا خیر. طرز برخورد و صحبت با پدر و مادر که دیگر بماند و... .

در فرهنگ اصیل اسلامی جایگاه والدین بسیار بالاست.

وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا      إسراء/24و23

و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آن‌ها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آن‌ها سخنى شایسته بگوى و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت کن چنان‌که مرا در خردى پروراندند.

امروز وظیفه خود پدر و مادر است که احترام به بزرگتر و بویژه احترام به والدین را به کودک بیاموزند. والدین در مرحله اول، با احترام به پدر و مادر خود، بهترین الگوی کودک در این زمینه هستند. و در مرحله بعد مادر باید با احترام به پدر ، نقش او را در زندگی پررنگ کند و احترام او را نگه دارد تا در چشم کودکان نیز این ابهت و احترام باقی بماند و پدر نیز در مقابل باید با احترام نقش و احترام مادر را در زندگی حفظ کند.



جواد شهبازی ::: دوشنبه 86/7/16::: ساعت 3:26 عصر

 

تماشای فیلم

کودکان به تماشای فیلم و تلویزیون علاقه زیادی دارند. این واقیعت دنیای امروز ماست و نمی توان از کنارآن به سادگی گذشت. بنابراین وظیفه ماست که حداقل تلویزیون را کنترل کنیم. برای این کار توجه به چند نکته لازم است.

1.      مدت زمان تماشای تلویزیون را به حداقل ممکن برسانیم. تلویزیون را فقط برای دیدن برنامه­ها مورد نظر روشن کنیم.

2.      بچه­ها فقط برنامه­های خودشان را تماشا کنند.

3.      بعضی وقت­ها با بچه­ها به تماشای فیلم بنشینیم.

4.      اصل فیلم را زیر سؤال نبریم، زیرا در این صورت به حرف ما اهمیت نمی­دهند. بلکه به نقد صحنه­هایی از فیلم بپردازیم.

نقد فیلم به صورت نقد صحنه­ها یا نقد بازیگران آن باشد. این کار باعث می­شود کودک تسلیم فیلم نشود و بداندکه شخصیت­های آن خیالی و قابل الگو برداری نیستند.

 



جواد شهبازی ::: جمعه 86/7/6::: ساعت 12:40 عصر

 

کودکان خجالتی !

 

تعداد قابل توجهی از کودکان پیش دبستانی که در خانه پرحرف و مطمئن به خود هستند در اجتماع به صورت وابسته به دیگران و خجالتی ظاهر می شوند.

بسیاری از بچه های پیش دبستانی کمرو و خجالتی، به سختی خود را با محیط اجتماعی خود وفق می دهند، این گونه کودکان در خانه کاملاً پرحرف و فعال هستند ولی در دنیای خارج از منزل اعتماد به نفسندارند. اگرچه کودکان خجالتی ممکن است به صورت غیراجتماعی خود را نشان دهند ولی در واقع این طور نیستند. یکی از کارشناسان می گوید: آنها به افراد و موقعیت های جدید علاقه دارند، اما اضطرابشان مانع از برقرار کردن روابط اجتماعی می شود.

به عقیده یکی از کارشناسان، اکثر کودکان کمرو، ذاتاً خجالتی به دنیا می آیند. به نظر می رسد آسیب پذیری آنها در برابر افراد و موقعیت های جدید ارثی است و علائم آن در ظاهرشان همان گونه که از روش های روان شناسی مشخص می شود، نمایان است.

کودکان پیش دبستانی کمرو و خجالتی، به تشویق زیادی نیاز دارند، لذا باید با ترتیب دادن و هماهنگ کردن وقایع ساده ای مانند تعیین زمان مشخص بازی، آنها را بیشتر آماده ساخت.

البته برای این که یک کودک خجالتی را بتوان از پوست خود بیرون آورد راه ساده ای وجود ندارد.

اینک به معرفی چند روش می پردازیم که به کودکان خجالتی کمک می کند تا احساس راحتی بیشتری کنند:

مدرسه خوب انتخاب کنید: کودکان خجالتی در محیطی مناسب می توانند شکوفا شوند. سعی کنید مدرسه ای انتخاب کنید که نسبت معلم به دانش آموزان بیشتر از 1 به 20 نباشد. قبل از شروع کلاس ها فرزندتان را به مدت چند روز به مدرسه جدیدش ببرید، تا با معلم ها و محیط مدرسه آشنا شود. به معلمش بگویید که او خجالتی است .
به فرزندتان فرصت آمادگی دهید: اگر کودکتان بداند که در تمام موقعیت ها چه اتفاقی می افتد، نگرانی او کم می شود. به نظر روان شناسان بهتر است کودک را از یک هفته قبل برای انجام کاری یا تجربه جدیدی آماده ساخت. مثلاً اگر قرار است که فرزندتان را به دندان پزشکی ببرید یک هفته زودتر او را به مطب برده تا محیط آنجا را ببیند و احساس راحتی بیشتری کند.
به حرف های او با صبر و حوصله گوش کنید: کودکتان را تشویق کنید تا در مورد آن چه که او از آن واهمه دارد صحبت کند و سعی کنید بدون این که نگرانی اش را فراموش کند برروی تجربیاتش تأکید کنید. باید بگویید: بعضی اوقات من هم این احساس را دارم.
در خانه با او تمرین کنید: بازی های مختلفی خارج از فعالیت های روزمره فرزندتان انجام دهید مانند ملاقات با یک شاگرد جدید در مدرسه. کارها و بازی هایی کنید تا او بتواند به طور یکسان همه موقعیت های اجتماعی را تجربه کند. به فرزندتان کمک کنید تا آن چه را که انجام می دهد، تجربه کند. به عقیده روان شناسان ؛تکرار بعضی از بازی ها و نقش ها کمک می کند تا فرزندتان کمتر احساس ترس و نگرانی کرده و راحت تر دوستی صمیمانه ای با دیگران داشته باشند.
بدبینی او را از بین ببرید. خجالتی بودن معمولاً از الگوها و تفکرهای منفی که باعث بدبینی می شود نشأت می گیرد (مانند بچه ها مرا دوست ندارند) با تقویت و جایگزین کردن افکار مثبت به فرزندتان در از بین بردن بدبینی و تفکرهای منفی ذهن او کمک کنید. و او را تشویق کنید که خود را باور کند و بداند که او هم می تواند مثل دیگران خوب بازی کند و کاری را انجام دهد.
اگرچه، معمولاً فکر می کنیم خجالتی بودن یک معضل اجتماعی است ولی این گونه افراد در آینده بزرگسالانی حساس و سرشار از حس همدردی هستند. یکی از روان شناسان می گوید: آنها یک دنیای غنی و پربار مخصوص به خود دارند.

در پایان، به دلیل این که کودکان خجالتی آمادگی زیادی در گوشه گیری دارند، پس بهتر است بزرگسالان مواظب رفتار خود باشند و به کودکشان اجازه دهند تا نظاره گر کارهای اجتماعی آنها به عنوان بخشی از زندگی روزمره شان باشند. با این وجود بهتر است که صبور باشید. اگرچه به فرزندتان کمک می کنید تا با یک برنامه ریزی صحیح در موقعیت های جدید احساس خوب و راحتی داشته باشد، ولی نتایج کارتان به مرور زمان خود را نشان دهد.


منبع : سایت PARENTS – ترجمه رزیتا شاهرخ

 



جواد شهبازی ::: جمعه 86/6/30::: ساعت 11:41 صبح


چگونه‌ می‌توان‌ عزت‌ نفس‌ شایسته‌ را در فرزندان‌ به‌ وجود آورد؟

عزت‌ نفس‌ همواره‌ برخاسته‌ از احساس‌ ارزشمندی‌ در آدمی‌ است‌ و این‌ احساس‌ ارزشمندی‌ از اوان‌ کودکی‌ در فرزند شما شکل‌ می‌گیرد .

 یکی‌ از راههای‌ ایجاد عزت‌ نفس‌ در فرزندان‌، آگاهی‌ به‌ وجوه‌ مثبت‌ وجود آنها و بیان‌ و تاکید بر آن‌ در ط‌ول‌ زندگی‌ است‌.

 دومین‌ روش‌، پذیرش‌ بی‌قید و شرط‌ فرزندان‌ است‌. وقتی‌ فرزند خود را آنط‌ور که‌ هست‌ بپذیرید و با انتقادهای‌ پی‌ در پی‌ و دایمی‌ بدون‌ فرصت‌ دادن‌ به‌ او به‌ جنگ‌ احساس‌ ارزشمندی‌ در او نروید وقتی‌ محبت‌ خود را بدون‌ قید و شرط‌ و با صداقت‌ کامل‌ به‌ او ابراز کنید احساس‌ ارزشمندی‌ در او را تقویت‌ کرده‌اید.

یکی‌ از مشخصه‌های‌ عزت‌ نفس‌ بالا، استقلال‌ در عمل‌ و تصمیم‌گیری‌ است‌. بنابراین‌ باید برای‌ استقلال‌ و آزادی های‌ فردی‌ فرزند خود احترام‌ قائل‌ شده‌ و او را به‌ مشارکت‌ در تصمیم‌گیری های‌ خانواده‌ و استقلال‌ در تصمیم‌گیری های‌ شخصی‌ تشویق‌ نمائید.

 حس‌ مسئولیت‌ از دیگر مشخصه‌های‌ کسی ا‌ست‌ که‌ عزت‌ نفس‌ بالا دارد. پرورش‌ روحیه‌ مسئولیت ‌پذیری‌ توسط‌ والدین‌ می‌تواند به‌ این‌ امر کمک‌ کند. بنابراین‌ به‌ فرزندان‌ خود مسئولیت هایی‌ در حد توان‌ آنها بدهید و تشویق‌ را فراموش‌ نکنید . همین ط‌ور می‌توانید کمک‌ کردن‌ به‌ دیگران‌ را آموزش‌ داده‌ و خود الگوی‌ مناسبی‌ باشید تا فرزندان‌ نیز با کمک‌ کردن‌ به‌ دیگران‌ احساس‌ باارزش‌ بودن‌ کنند برای‌ اینکه‌ الگوی‌ خوبی‌ در به‌وجود آوردن‌ عزت‌ نفس‌ بالا در فرزندان‌ خود باشید سعی‌ کنید از تغییرات‌ مثبت‌ استقبال‌ کنید. انعطاف‌پذیر باشید و قدرت‌ ابراز عواطف‌ و هیجانات‌ را در خود پرورش‌ دهید. همچنین‌ اگر در مواجهه‌ با مشکلات‌ زندگی‌ صبور، شکیبا و منطقی‌ باشید پرورش‌ چنین‌ مهارتی‌ در فرزندان‌ شما و الگوپذیری‌ از سوی‌ آنها می‌تواند آنها را در آینده‌ از عزت‌نفس‌ بالایی‌ برخوردار سازد.




جواد شهبازی ::: دوشنبه 86/6/5::: ساعت 7:0 صبح

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

همه یادداشت های این وبلاگ

* مهمانان *
مهمانان امروز: 13
مهمانان دیروز: 14
همه مهمانان :321989

* معرفی وبلاگ *
علوم تربیتی
جواد شهبازی
اگر چه عنوان این وبلاگ، علوم تربیتی انتخاب شده است، اما منظور رشته علوم تربیتی یا همان علم آموزش و پرورش نیست. بلکه در این وبلاگ علاوه بر مطالب تخصصی، به مسائل ریز و کاربردی در تربیت انسان و بهبود روابط خانوادگی نیز پرداخته شده تا مورد استفاده عموم قرار گیرد.

*بایگانی*

* نشان وبلاگ *
علوم تربیتی

* دوستان*

>>اشتراک در خبرنامه<<